Monday, April 7, 2008

فرصتی دوباره

این شعر رو امروز هزار بار خوندمش .........

همیشه فرصتی دوباره هست
همیشه راهی است که آن را نیازموده ایی

همیشه حرفی هست که آن را به زبان نرانده ایی

همیشه دستی هست که آنرا با مهر نفشرده ایی

همیشه بغضی هست که نشکسته است و شاید آغوش تو جایی باشد برای شکستن این بغض

همیشه دلی هست که می تپد به شوق دیدار یار

همیشه قلبی است که شکسته است ز هجر یار

همیشه لبخندی هست که تو را می برد تا عرش

همیشه بازوانی هست استوار تر از هر کوهی

همیشه حسادتی ، نیرنگی ، فریبی ، ریخشندی است

که قلب تو را پاره پاره می کند

همیشه کسی هست که میدونی به حرفات گوش میده

همیشه کسی هست که میدونی حرفاتو می فهمه

همیشه کسی هست که سکوتتو می فهمه

........................





اما هر چی فکر میکنم میبینم اون فرصت دیگه نیست ، هیچ فرصتی دیگه نیست ، دیگه هیچی مثل روز اولش نمیشه،هیچیو نمیشه درست کرد،اشتباهی رو که کردی گاهی دیگه کردی، راهی هم واسه درست کردنش نیست ، فقط میشه یه تجربه خوب یا بد باید ازش درس خوب بگیری!!! سعی میکنم اینو بفهمم...
اما چطوری؟

No comments: